ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
حالم خوب نیست، حسی که دارم اینه و تنها علتش مشغله های درسی هست.
امشب کیوان رو میبینم،شاگردی هست که بیشتر از بقیه بهش اهمیت میدم و نمیدونم چرا گوگولیه به نظرم،قبل کلاس هم دیدار داریم در هر صورت. یک چیزی که میخواستم بگم اینه که نمیدونم چرا انقدر همه چیز حس عجیبی داره، فکر میکنم تو این دنیا نیستم و این واقعا وحشتناکه،فقط این روز ها اینطوریه البته.غزاله به خاطر قضیه اعدامی ها حالش خوب نیست و من ترجیح میدم نزدیکش نشم،امتحان دارم و عقبم از بقیه،حس دلتنگی دارم.