از آبی تا خاکستری

هر آنچه که از من بود،هست و می‌شود.

از آبی تا خاکستری

هر آنچه که از من بود،هست و می‌شود.

Fact

یکبار دیگه، خسته از همه چیز.

امروز صبح داد میزدم تو خواب، نمیدونم داستان چی بوده.

همش دارو،همش درمان،همش اضطراب، شک، ترس و افت و عقب گرد،‌‌همش شاد کردن دشمن و حذف کردن آدمِ اطراف و اضافه کردن درد.

تموم شه کاش این روزا، دیگه هیچی از دنیا نمیخوام، نه عشق و عاشقی، نه هیجان، نه تجربه، دلم هیچی نمیخواد، میخوام بخوابم ۶ ماه،تو یک اتاق تمیز، چیز خاصی نمیخوام حالم به هم میخوره از همه.