ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
مریض شدم مثل بیشتر مردم ایران که تو نیمه دوم سال این بلا سرشون میاد، از این بگذریم، هر موقع اومدم اینجا گفتم تو شرایط خوبی هستم، اذیتم کردین، یا اگر گفتم تو وضعیت بدی هستم، اومدین گفتین چه خوب، بیشتر زجر بکش و غیره، آخه شما چه مرگتونه نمیدونم. (بلانسبت اونایی که دوستم هستن). بعد از این پست هم باید برم به کار و زندگیم برسم.
میخوام درباره "خیانت" صحبت کنم.
خب، این بحث رو شاید قبلا باز کردم، ولی شاید این پست کمک کنه کامل ترش کنم، این بحث همیشه به صورت 0 و 1 بررسی شده. یعنی شخص خیانتکار 100 درصد مقصره و شخصی که بهش خیانت شده 0 درصد گناهکاره. این یکی از چرت ترین فرض های ممکنه، فرض کنید من خیانت کردم و اگر شخصی که بهش خیانت شده رو دقیق تر ببینیم، شرایط رو طوری پیش برده که من مجبور به این کار شدم، از لیست پایین، اگر ۱۰ مورد اتفاق بیفته، من به وضوح و به بیانِ شما، خیانت میکنم و میرم با افراد دیگه ای که بتونن حس بهتری بهم بدن و واقعا مهم نیست چه قضاوتی در مورد این دیدگاهم وجود داره.
طرف:
۱. بهم توهین کرده و بد دهن بوده.
۲. مسخرم کرده و شوخی های بی جهت و بیموقع داشته، مسخره کردن بدنم، لهجه و لحن صدام، رنگ پوستم و هزارچیز دیگه.
۳. شخصیتم و علایقم رو زیر سوال برده.
۴. نیاز های عاطفی و جنسیم رو بر طرف نکرده و همش من باید پیش قدم میشدم.
۵. به خودش اهمیت نمیداده از جهات مختلف.
۶. بقیه رو به من ترجیح میداده.
۷. وقتی درخواست جدا شدن میدادم، توجه نمیکرده.
۸. باهام دائما دعوا میکرده.
۹. باعث گریه ام میشده.
۱۰. سرم منت میذاشته که مثلا باهام "چت" کرده.
۱۱. حال بهم زن و متعفن بوده، بدون بهداشت فردی.
۱۲. از برخی سطوح اجتماعی و علمی و... از من پایین تر بوده و نخواسته بهتر بشه و پیشرفت کنه.
۱۳. انتقاد پذیر نبوده و دائما قضاوتم میکرده.
۱۴. گذشته ام رو میزده تو سرم، آدم خسیسی بوده.
۱۵. بهم احساس ناتوانایی و کم بودن میداده.
۱۶. موقعی که هیچ مشکلی نبوده، بهم شک داشته.
۱۷. بقیه رو باهام مقایسه کرده.
۱۸. استاکر بوده.
۱۹. مزاحمت ایجاد میکرده(مثلا ۴ صبح میومده دم خونه آدم داد و بیداد)
۲۰. وعده دروغ داده و هیچکدوم رو عملی نکرده.
۲۱. اولین تجربه های مهم زندگیم رو هدر داده.
۲۲. اینکه آدم باهاش دو کلمه حرف بزنه اتفاق نمیفتاده، چون همیشه مقصر من بودم و آدم فداکار اون.
۲۳. حق دادن به بقیه توی مشکلات زندگیم.
۲۴. کافی نبوده.
۲۵. پوچ و تُهی، هیچ حرفی برای گفتن نداشته.
۲۶. سبک زندگی ناسالمی داشته که روی منم تاثیر گذار بوده.
۲۷. مغرور ولی از درون بی اعتماد به نفس.
۲۸. کچل شده.
۲۹. بهم حس گناه میداده.
۳۰. برای داشتنم هیچ تلاشی نکرده.
دیدگاه دوم که قبلا گفتم:
کلیت رابطه ای که توش هستید رو دوست دارید، همچنین طرف مقابلتون رو ولی بازم یه چیزایی کمه که اگر خودتون رو جِر هم بدید درست نمیشه، خیانت اتفاق میفته برای ارضای اون نیاز هایی که نمیتونید ازش دست بکشید.
دیدگاه سوم:
واقعا طرف همه چیز تموم بوده و شما از سر بیمار بودن خیانت کردین و هیج دلیل خاصی نداشتین.